کد مطلب:313461 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:228

زبان حال قمر بنی هاشم با برادرش امام حسین


تشنه لب سوختم و در نكشیدم جامی

با غمت ساختم و بر نگرفتم كامی



دو جهان زیر پر خویش درآوردم از آنك

چون كبوتر ننشستم به سر هر بامی



ننگ و ذلت نپذیرم اگرم رفت دو دست

در ره دوست نخواهم به جهان جز نامی



تیر دشمن چو پیامی ز بر دوست رسید

تا كه بر چشم نهم، پیش نهادم گامی!



مرگ در راه تو خوشتر بود از عمر ابد

نزد ما بستر خون نیست به جز احلامی



آخرین كشته ی معشوقم و هرگز نبود

در ره عشق نه آغازی و نی انجامی



گر رسد دست به دامان توام در دم مرگ

نرساند دگرم زخم سنان آلامی



در كفم آب، ولی بی تو ننوشم هرگز

تا در آیین وفا كس نبرد ابهامی



بی تو بدنامی و ننگ است حیات دو جهان

گو (شجاعی) كه بپرهیز از این بدنامی [1]




[1] از سيد علي شجاعي، شاعر اهل بيت عليهم السلام.